20 مرداد 1398 - 09:37

خباثت انگلیسی در جنبش جنوب و قیام جنگل

تاریخ معاصر ایران در سال‌های آخر حکومت قاجار و اوایل دوره پهلوی، مملو از اتفاقات و رویداد‌های شگفت و خواندنی است. دوره‌ای پرفرازونشیب که مرور و خوانش آن برای هر مخاطبی می‌تواند بسیار جذاب نیز باشد. این رخداد‌ها تأثیری مستقیم و عمیق بر آینده سیاسی ایران داشتند. یکی از نکات برجسته و قابل‌توجه در تحولات این سال‌ها، قیام‌هایی است که در گوشه و کنار کشور علیه استبداد و استعمار شکل می‌گیرد.
نویسنده :
محمد شهیدی
کد خبر : 3669

پایگاه رهنما :

تاریخ معاصر ایران در سال‌های آخر حکومت قاجار و اوایل دوره پهلوی، مملو از اتفاقات و رویداد‌های شگفت و خواندنی است. دوره‌ای پرفرازونشیب که مرور و خوانش آن برای هر مخاطبی می‌تواند بسیار جذاب نیز باشد. این رخداد‌ها تأثیری مستقیم و عمیق بر آینده سیاسی ایران داشتند. یکی از نکات برجسته و قابل‌توجه در تحولات این سال‌ها، قیام‌هایی است که در گوشه و کنار کشور علیه استبداد و استعمار شکل می‌گیرد. در این مجال به دو نمونه از این قیام‌ها می‌پردازیم.
نظامیان انگلیسی پس‌ازآن که در ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ بوشهر را اشغال کردند، در ۲۲ همین ماه، با چندین ناو جنگی و صد‌ها سرباز هندی و انگلیسی به منطقه تنگستان یورش بردند. مردم مبارز جنوب ایران طی دو قرن اخیر چندین بار با استعمارگران درگیر شده‌اند، اما قیام «رئیسعلی دلواری» و یارانش در خلال جنگ اول جهانی نقطه عطفی در مبارزات مردم جنوب به شمار می‌رود.
با آغاز انقلاب مشروطه ـ. سال ۱۲۸۵ شمسی ـ. رئیسعلی درحالی‌که بیش از ۲۵ سال نداشت، ازجمله پیشگامان مشروطه در جنوب ایران بود. به همین دلیل در دوران دیکتاتوری محمدعلی شاه قاجار علیه حکومت وی در جنوب دست به اسلحه برد و در ۱۲۸۸ توانست به کمک تفنگچی‌های خود، بوشهر را از سلطه عمال محمدعلی شاه آزاد سازد. با تصرف گمرک بوشهر که در اجاره انگلیسی‌ها بود، نیرو‌های این کشور به دخالت نظامی در منطقه پرداختند و جنگ‌وگریزی آغاز شد که تا جنگ جهانی اول ادامه یافت.
در کشاکش جنگ، با وقوع انقلاب بلشویکی و خروج نظامیان روسی از ایران، انگلیسی‌ها تعرضات خود را به سمت شمال گسترش دادند. در همین حال تنگستانی‌ها نیز به حملات خود علیه انگلیسی‌ها شدت بخشیدند. در یکی از شبیخون‌ها ـ. ۲۱ تیر ۱۲۹۴ ـ. دو ژنرال بلندپایه انگلیسی همراه با ده‌ها سرباز انگلیسی و هندی کشته شدند. با وقوع این حادثه، نیرو‌های انگلیسی در ۱۷ مرداد ۱۲۹۴ شبانه بوشهر را اشغال کردند و در ۲۲ همین ماه به روستای «دلوار» مرکز تنگستان ساحلی یورش بردند. آنان در این حمله با مقاومت زیادی روبرو نشدند، زیرا روستا خالی از سکنه شده بود. انگلیسی‌ها نیز به ویران ساختن خانه‌های مردم و قطع نخل‌ها پرداختند. تنگستانی‌ها پس‌ازاین رویداد، غالباً روز‌ها آرامش خود را حفظ می‌کردند و شب‌ها به نیرو‌های انگلیسی شبیخون می‌زدند و با هر شبیخون تلفات سنگین انسانی به این نیرو‌ها وارد می‌آوردند.
فقط تنگستانی‌ها درنبرد با انگلیس نبودند. عشایر قشقایی و کازرونی نیز به مقابله با انگلیسی‌ها پرداختند. هشت هزار تفنگچی قشقایی و کازرونی به نیرو‌های انگلیسی حمله‌ور شدند و عرصه را بر آن‌ها تنگ کردند. در این زمان سرپرسی سایکس، افسر کهنه‌کار انگلیسی، به فرماندهی نیرو‌های جنوب منصوب‌شده بود. او نخست بافرمان فرما و قوام الملک و دریابیگی بر ضد نیرو‌های آزادیخواه ایرانی پیمان اتحاد بست و آنگاه با رشوه و نیرنگ و سرانجام زور سر نیزه ۲۰ هزار سرباز انگلیسی کم‌کم بر تنگستانی‌ها چیره شد. ولی تا پایان جنگ و آتش‌بس، انگلیس هرگز نتوانست تنگستانی‌ها را یکسره از میدان دور کند و بر جنوب ایران تسلط پیدا کند.
انگلیسی‌ها که از شجاعت رئیسعلی به تنگ آمده بودند بالاخره بانفوذ در میان نیرو‌های وی، فردی خائن به نام غلامحسین تنگکی را خریدند و او با شلیک از پشت سر، رئیسعلی را به شهادت رساند و البته خود این خائن نیز مزدش را با گلوله از انگلیسی‌ها دریافت کرد.
مورد خواندنی و جالب دیگر قیام میرزا کوچک خان در شمال کشور معروف به قیام جنگل است. رهبری این قیام را میرزا یونس معروف به میرزا کوچک‌خان جنگلی بر عهده داشت.
میرزا در سال ۱۲۸۶ شمسی، در گیلان به صفوف آزادی‌خواهان پیوست و برای مبارزه با استبداد محمدعلی شاه روانه تهران شد. هم‌زمان با اوج‌گیری نهضت مشروطه وی به عضویت کانون «مجلس اتحاد» درآمد. در سال ۱۲۹۴ شمسی، «هیئت اتحاد اسلام» از یک گروه هفده نفره در رشت تشکیل شد که میرزا کوچک‌خان عضو مؤثر آن بود. این هیئت هدف خود را خدمت به اسلام و ایران اعلام کرد و به‌زودی میرزا کوچک‌خان رهبری هیئت را بر عهده گرفت.
پس از اشغال نواحی شمالی ایران از سوی روسیه تزاری، هیئت اتحاد اسلام به مبارزه با ارتش تزار پرداخت و یک گروه مسلح به‌عنوان فدایی تشکیل داد. این هیئت، پس از چندی به کمیته اتحاد اسلام تبدیل شد و تا پایان سال ۱۲۹۶ شمسی، بخش وسیعی از گیلان و قسمتی از مازندران، طارم، آستارا، طالش، کجور و تنکابن زیر نفوذ آن درآمد.
این کمیته اندک‌اندک به مبارزه با استعمار پرداخت و از دل آن نهضت جنگل بیرون آمد. میرزا کوچک خان در قیام خود ضربات سخت و جبران‌ناپذیری را به شوروی و انگلیس وارد ساخت. در نامه‌ای که میرزا کوچک به مدیوانی نماینده دولت شوروی در گیلان فرستاد با صراحت عنوان می‌دارد که هرکس که در امور داخلی‌مان مداخله کند ما او را در حکم انگلیس و نیکلا و درباریان مرتجع ایران می‌شناسیم من آلت دست قوی‌تر از شما نشده‌ام چه رسد به شماها! ما باشرافت زیست کرده‌ایم و باشرافت مراحل انقلابی را طی کرده‌ایم و باشرافت خواهیم مرد.
میرزا کوچک خان و یارانش در طول دوره مبارزاتی خود هم با انگلیسی‌ها درگیر شدند و هم روس‌ها. ژنرال انگلیسی علی‌رغم جنگ با میرزا، او را مردی بزرگ و وطن‌پرست معرفی می‌کند. بالاخره میرزا در آذرماه سال ۱۳۰۰ درحالی‌که در کوهستان غرب گیلان راهی خلخال بود، به شهادت رسید. سر او را از بدنش جدا کرده و برای رضاخان در تهران فرستادند. کینه این دست‌نشانده انگلیس از میرزا کوچک خان به نحوی بود که تا دو دهه بعد، سر و بدن مطهر این شهید در دو جا دفن بودند و تنها پس از تبعید رضاشاه بود که سر و بدن میرزا به هم رسیدند. این تنها دو نمونه از قیام‌های مردمی ایران علیه استعمار انگلیس بود. پرونده روباره پیر در ایران چنان سنگین و ننگین است که عبارت «کار کار انگلیسی‌هاست» تبدیل به ضرب‌المثل شد.
برچسب ها: قیام جنگل انگلیس

ارسال نظرات